حلماحلما، تا این لحظه: 11 سال و 16 روز سن داره

حلما عشق مامان و بابا

کچل خانووووووووووووم!!!!

1392/4/8 18:11
2,437 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 کچل شدم ببینید!!!

 

ادامه مطلبو داشته باش!نیشخند

دیروز من و بابایی طی یه تصمیم انتهاری و یهویی تصمیم گرفتیم کچلت کنیم آخه شما خیلی گرمایی هستی با این که سه چهار روز یه دفعه میبریمت حمام ولی بازم پشت سر و گردنت حسابی عرق سوز شده . برای همین تصمیممون جدی شد تا موهاتو از ته بزنیم .وقتی به دنیا اومدی ماشاالله موهای بلندی داشتی و تا الآن دو دفعه موهاتو چیدیم یه بار خاله ندا با کمک مامان جونت یه بارم خودم با کمک بابایی . دیروز قبل از بردنت به حمام بابایی گفت بیا موهاشو با ماشین بزنیم من گفتم شاید گریه کنی و نذاری موهاتو بزنیم چون دفعه قبل که میخواستم موهاتو اصلاح کنم خیلی سرتو تکون میدادی واز همین میترسیدم که نذاری و سرت نصفه نیمه بمونه. ولی تو برعکس خیلی هم ریلکس بودی همش میخندیدی بابایی می گفت خوشش میاد کچل بشه!بعد کچل شدن واقعا با نمک شدی مخصوصا وقتی میخندی.

اینم عکسای حلما خانوم قبل و بعد از کچل شدن

بابایی یعنی واقعا میخواین کچلم کنین؟متفکر

حلما خانوم

 

یعنی تصمیمشون جدیه؟؟؟؟؟؟خیال باطل

 

حلما خانوم

 

یعنی واقعا میخوان موهامو با ماشین بزنن؟ بله مثل این که واقعا میخوان موهامو کوتاه کنن اونم با ماشین

 استرس

حلما خانوم

 

من نمیخواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام کچل بشمقهر

 

حلما خانوم

 

ببینم..... واقعا کچل شدم ؟؟ آره این طور به نظر میاد .آخ

 

حلما خانوم

 

آخه چراااااااااا؟حیف نبود اون موهای خوشکلم، دلتون اومد؟ من که نمیخوام برم سربازی!!!افسوس

 

حلما خانوم

 

زیادم بد نشد.چاره ای ندارم باید باهاش کنار بیام.آره این بهترین راهه.خنثی

 

حلما خانوم

 

من دیگه خسته شدم میخوام بخوابم.کچلی هم عالمی داره واسه خودش.خواب

 

حلما خانوم

 

نوشته شد در  روز شنبه 8/4/92

پسندها (1)

نظرات (4)

سوری مامان زهره
8 تیر 92 23:41
آخی مامانی حیف اون موهای قشنگ نبود؟ هرچند چه با مو چه بدون مو خیلی ماهی حلما جون

ممنون عزیزم شما لطف دارین
میم مثه محیا
10 تیر 92 0:31
به به به حلما خانوم حاجیه شده
ولی بهش میادااا،خوشگل بود خوشگلتر شد



ممنونم خاله جون
بابای یسری جان
11 تیر 92 18:30
باز هم سر زده بیایید ،
کمی آشفتگی بد نیست ،
آن وقت ، تکاندن شانه های پر غبار،
و مرتب کردن ِموهای پریشان ،
بهانه ای می شود برای زندگی ام .

شرکت دخترم در جشنواره تابستانه نی نی وبلاگ بهانه ای است برای آشنایی بیشتر با شما و پذیرایی از قدوم سبزتان در وبلاگ یسری دختر خوش قدم.


باشه حتما
الهام مامان محیا
11 تیر 92 18:46
وای آخه چرا زدین؟مگه پسره؟ به حد کافی موهاش قوی بود که دختر نازعسلی!!!
راستی اگه مایل به لینک بودین منتظرتونیم.بوس